چنین است رسم جهان ِ جهان

چُنین است رسم جهانِ جهان

که کردارِ خویش از تو دارد نهان 

همی با تو در پرده بازی کند

ز پُرّی و از بی نیازی کند

به رنجِ درازیم در چنگِ آز

چه دانیم باز آشکارا  ز  راز؟!

ز باد آمدی، رفت خواهی به گَرد

چه دانی که با تو چه خواهند کرد؟!

بیت 792- 795

داستان فرود سیاوخش

793: پُرّی یعنی بسیاری->استغنا،بی پروایی و بی قیدی

794:ما چنان گرفتار آز و رنج بی پایان هستیم که آشکار را از پنهان باز نمی شناسیم. 

795:از باد آمدن یعنی" از هیچ آمدن" و به گرد رفتن  یعنی "بر باد رفتن، نابود شدن". مضمون نزدیک است به این مصراع خیام:چون آب برآمدیم و چون باد شدیم!

یادداشت های شاهنامه خالقی مطلق/10/ص 24


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.